در دنیای روانشناسی، هیچ قانون مطلق و همیشگیای وجود ندارد. گرچه برخی از پژوهشگران میگویند به دلیل کفش خاصی که میپوشید، ویژگیهای شخصیتی خاصی هم دارید، اما گاهی تیر آنها خطا میرود و شخصیت شما با کفش، مدل مو و حتی رنگ لباستان جور درنمیآید. این بار هم میخواهیم شما را با برخی دیگر از اصول شخصیتشناسی، که از نظریههای مربوط به مدل لباس و شکل ابرو قدیمیتر هستند، آشنا کنیم. بسیاری از روانشناسان میگویند ترتیب تولد خواستگار شما، میتواند رازهای شخصیت او و البته آینده زندگی مشترکتان را آشکار کند. گرچه محیط، خانواده و سبک تربیتی در تغییر این قانونها بیتاثیر نیست، اما برای شمایی که میخواهید شخصیت خواستگارتان را در کوتاهترین زمان کشف کنید، دانستن آنها بد نیست. پس در ادامه این مطلب با ما باشید.
فرزندان اول چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: وظیفهشناس، مسئولیتپذیر، حمایتگر، رقابتجو، سلطهجو و جاهطلب
زندگی در کنار مرد وظیفهشناس و مسئولیتپذیری که نمیگذارد آب توی دلتان تکان بخورد، شما را در دنیای امنی وارد میکند و بار نگرانی از انجام کارها و آیندهنگری را از روی دوشتان برمیدارد.
اگر با یک بچه اولی ازدواج کنید دیگر دلیلی ندارد خودتان به فکر هزینههای سفر سالانه باشید یا اینکه تاریخ بیمهنامه اتومبیل را در ذهن داشته باشید و خودتان دنبال کارهای اداریاش بروید. اما اگر میخواهید چنین احساس امنیتی را تجربه کنید، باید بدانید که در زندگی با یک بچه اول، هیچ وقت مهره اصلی تصمیمگیری نخواهید بود. این افراد عاشق سلطهگری هستند و چون به تواناییهای خودشان ایمان دارند، دوست دارند مسئولیت تصمیمگیریها را هم بهعهده بگیرند. اما اگر شما یک فرد سلطهگر نباشید، زندگی در کنار چنین مردی برایتان دشوار نخواهد بود، چراکه او با جاهطلبی و قدرت مدیریتش، نگرانیای را برایتان باقی نمیگذارد که بخواهید در موردش تصمیم بگیرید.
همسر ایدهآل: بهترین گزینه برای ازدواج با بچههای اول، فرزندان دوم خانواده هستند. فرزندان دوم آرام و زودجوش، بهراحتی از خواستههای آنها تبعیت میکنند و از آنجا که به سلطهگری بچههای اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بیچون و چرا از طرف او روبهرو میشوند، زیاد سخت نمیگیرند و نمیرنجند. اما این ازدواج تنها به نفع بچههای اول نیست، چون حمایتهای همیشگی آنها میتواند به بچه دومیهای حساس، دلگرمی بیشتری بدهد و زحمت آنها را برای روبهرو شدن با چالشهای زندگی کمتر کند. چنین فردی میتواند زندگی خوبی را در کنار فرزندان دوم داشته باشد، اما ازدواج او با همتای خودش، یعنی با یک بچه اول دیگر، میتواند به یک جنگ هر روزه تبدیل شود.گرچه ممکن است آنها بهدلیل تواناییهایشان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند.
در زندگی دو بچه اول که هر دوی آنها معتقدند توان گرفتن تصمیمهای مهم یا ایفای نقش راهنما را دارند، احتمال رسیدن به نظر مشترک یا کوتاه آمدن یکی از دو طرف چندان بالا نیست و به همین دلیل بیشتر از آنکه تصمیمها پشت میز مذاکره گرفته شود، در میدان جنگ و قهر گرفته میشود.
فرزندان دوم چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: حرف گوشکن، آرام، سازگار، توانا در برقراری ارتباط، میانجی در بحثها
فرزندان دوم معمولا در یک فضای سرشار از رقابت به دنیا میآیند. فرزند بزرگتر که احساس میکند با آمدن این تازهوارد پایگاهش را از دست داده، تمام تلاشش را برای سلطه داشتن بر این عضو جدید به خرج میدهد تا قدرتش را حفظ کند. روانشناسان میگویند فرزندان دوم معمولا ویژگیهایی را در خود میپرورانند که دقیقا عکس فرزند بزرگتر است. از طرف دیگر، گاهی مهر خود شیرینی به بچه دومیها چسبانده میشود چراکه آنها بیشتر از دیگر فرزندان خانواده با بزرگترها وقت میگذرانند و خصوصیاتی را در خود ایجاد میکنند که رضایت بزرگترها را جلب میکند.
همسر ایدهآل: بچههای دوم اغلب با هر کسی میتوانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلقوخوی سازگار آنها باعث میشود که هم از پس حمایت بچههای آخر بر بیایند و هم با شنیدن زورگوییهای بچه اولیها زندگی را خیلی سخت نگیرند. از آنجایی که بچههای اول بیشتر خوددار و قانونمحور هستند، زندگی با یک بچه دومی که حواسش به احساسات دیگران هست، میتواند برای آنها لذتبخش باشد.
تک فرزندان چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: جاهطلب، سلطهجو، خسیس، حسود، با اعتمادبهنفس، انحصارطلب
برای آنکه با یک تک فرزند زندگی موفقی داشته باشید، باید صبور و باگذشت بار آمده باشید. تکفرزندها نمیتوانند ناامیدی و فشارهای روانی را تحمل کنند؛ اگر از مسئلهای برنجند، این حالت را تا مدتها در خود نگه میدارند و آنچه گذشته را بهراحتی فراموش نمیکنند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقهمندند که دربرگیرنده منافعشان باشد و احساساتشان را جریحهدار نکند. البته همه شخصیت تکفرزندها به حساسیت و زودرنجی خلاصه نمیشود. آنها اغلب اعتماد به نفس بالایی دارند و از آنجا که در زندگیشان همهچیز و همهکس در خدمت آنها بوده، حس امنیت در آنها شکل گرفته است. از طرف دیگر، آنها در تمام زندگیشان زیر چتر حمایت دیگران بودهاند و به همین دلیل تحمل چالشها یا پذیرش مسئولیت و دشواریهایی که با آن روبهرو میشوند را ندارند.
همسر ایدهآل: تکفرزندها خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و به همین دلیل کسانی که توانایی کنار آمدن با یک بچه اولی را دارند، اغلب در زندگی مشترک با یک تکفرزند هم چالش خاصی را تجربه نمیکنند. بچههای دوم میتوانند گزینه مناسبی برای ازدواج با آنها باشند، چراکه زودرنجیشان را درک میکنند و با پرتوقع بودنشان هم کنار میآیند.
فرزندان آخر چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: حرف گوش کن، بله قربانگو، در جستوجوی حمایت، خلاق، عاشق خودنمایی، متکی به دیگران
خلاقیت و جذابیت بچههای آخر از دیگر فرزندان خانواده بیشتر است. آنها برای آنکه خود را از سلطه فرزندان بزرگتر بیرون بیاورند، گاهی به تجربههای تازه رو میآورند و گاهی هم با این خیال که دیگران به فکر همه چیز هستند، به امنیتی که دیگر اعضای خانواده به آنها هدیه میکنند، تکیه میکنند. آنها از نعمت استفاده از تجربههای دیگران برخوردار هستند و به همین دلیل زودتر از دیگر فرزندان خانواده، راه خود را پیدا میکنند.
همسر ایدهآل: بچههای آخر به خدمترسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچههای اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر میرسد. از طرف دیگر، بچههای آخر عادت دارند در مقابل خواستههای دیگران تمکین کنند و به همین دلیل بچههای اول از نظر آنها زورگو و غیرقابل تحمل به نظر نمیرسند اما گذشته از تمام حسنهای بچههای آخر، برخی میگویند ازدواج دو تهتغاری با هم میتواند نگرانکننده باشد چراکه هر دوی آنها دوست دارند به دیگران کمک کنند اما در بیرون کشیدن گلیمشان از آب بدون حمایت دیگران به مشکل جدی برمیخورند.
آدمها با هم فرق دارند حتی دو برادر که در یک خانواده و با یک پدر و مادر بزرگ شدهاند ممکن است دنیاهایی متفاوت داشته باشند؛ این تفاوتها با ورود به اجتماع بیشتر میشود، اما اولین جایی که آدمها این تفاوتها را احساس میکنند در محیط خانواده است، آنها وقتی کودک هستند میفهمند با خواهر و برادرهای بزرگتر یا کوچکترشان فرق دارند و پدر و مادر با هر کدام به گونهای خاص رفتار میکنند.این تفاوت رفتار پدر و مادر چیزهای زیادی را درون فرد میسازند و حتی آینده او را شکل میدهند؛فرزندان اول همیشه شخصیتی متفاوت با فرزندان آخر یا وسطیها دارند، در اینجا میخواهیم شما را با خصوصیات رفتاری هر آدم براساس ترتیب تولد آنها در خانواده آشنا کنیم و بررسی کنیم ازدواج هرکدام با هم چه خوبیها و بدیهایی به همراه خواهد داشت.
فرزندان اول
میخواهند به همه فرمان دهند
آنها ذاتا فرمانده به دنیا آمدهاند. فکر میکنند همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست،از کودکی یاد گرفتهاند که بر خواهر و برادرهای کوچکترشان ریاست کنند و همین حس در بزرگسالی نیز همراه آنها ست.
خصوصیات مثبت
- با احساس ریاستی که دارند میتوانند به زندگی و کار زیردستان خود جهت دهند یا حتی موجب تحول شوند.
- معمولا ایرادگیر، مشکلپسند و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود.
- از مسائل غافلگیرکننده به هیچ وجه خوششان نمیآید.
خصوصیات منفی
- معمولا کمی بداخلاق، ترشرو و بی احساس به نظر میرسند.
- گهگاه به دلیل زورگویی و فشاری که بر سایرین میآورند، تهدیدکننده و رعبآور هستند.
- چون فکر میکنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را میدانند، به دیگران اطمینان کمی دارند.
- آنها وظیفهشناستر، جاهطلبتر و سلطهجوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند.
شغلهای مورد علاقه
- ترجیح میدهند در رشتههای مشکلتری مثل پزشکی، مهندسی و حقوق تحصیل کنند.
- احتمالا رئیسجمهورها، فضانوردان و مدیران عامل همه فرزندان اول خانواده هستند؛ بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بودهاند.
فرزندان وسط
روابط عمومی آنها بهترین است
این دسته از افراد بیشتر به همسالان خود میپیوندند و به راحتی میتوانند از خانواده جدا شوند در نتیجه آنها میآموزند که چگونه با منابع حمایتی دیگر ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین به داشتن مهارتهای مردمی بسیار عالی گرایش دارند.
خصوصیات مثبت
- افرادی خانوادهدوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت میبرند.
- برای آنها مهمترین چیز در زندگی آرامش است و حاضرند به هر قیمتی این آرامش را در زندگی بهدست بیاورند.
- افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی بهشمار میروند.
- مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند.
خصوصیات منفی
- نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطهگری کمتری دارند اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند.
- از آنجا که سعی در راضی نگه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند.
- نمیتوانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شوند.
- برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.
فرزندان آخر
همه جا سرخوشی میبرند
ته تغاریها بیش از همه می توانند خلاق و جذاب باشند ولی اغلب به عنوان توسریخور شناخته میشوند بیشتر از همه تمایل دارند در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند.
خصوصیات مثبت
- افرادی شاد و سرزندهاند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا میبرند و دیگران را نیز از آن بهرهمند میکنند.
- چون همیشه مجبور بودند که با بچههای بزرگتر سازش کنند مهارتهای مردمی بسیار قوی پیدا کردهاند و عاشق این هستند که دیگران را با حرفها و کارهایشان سرگرم کنند.
- هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی میشوند.
- افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی میگیرند. از ریسک کردن واهمهای ندارند.
خصوصیات منفی
- خیلی زود خسته میشوند. از طرد شدن واهمه داشته و تحمل کمی دارند.
- بیشتر خودشان را میبینند و معمولا بهدلیل توقعات غیر واقعیشان از رابطه، رابطههای زیادی را از دست میدهند.
شغلهای مورد علاقه
- روزنامه نگاری، تبلیغات، فروش و هنرها از رشتههایی است که میتوانند موفق باشند.
- ته تغاریهای مشهور: کامرون دایاز، جیم کری، رویز ادانل، ادی مورفی و بیلی کریستال.
تک فرزندان
به دنبال تغییر دنیا هستند
تــک فرزندهــا خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و همیشه زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند. تحقیقات نشان میدهد که این فرزندان اعتماد به نفس بیشتری دارند.
خصوصیات مثبت
- در بیشتر زندگی به دنبال تغییر دنیا هستند.
- افرادی مرتب و منظم، با وجدان و وظیفهشناس و بسیار قابل اطمینان هستند واز قبول مسئولیتهای مختلف واهمهای ندارند.
- خوشبیان هستند و احتمالا بیش از بچههای دیگر از تخیل خود استفاده میکنند.
خصوصیات منفی
- پرتوقع هستند و از انتقاد متنفرند و ممکن است غیرقابل انعطاف و کمالگرا باشند.
- کمی کینهای و پرتوقع هستند و معمولا از قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند.
- در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذپذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحهدار میشود.
ازدواج فرزندان اول با هم
خیلی سخت به تفاهم میرسند
فرزند اول سلطهجوست و همین میتواند در زندگی زناشویی مشکلاتی را ایجاد کند و وقتی هم زن و هم مرد بخواهند امور زندگی را در دست گیرند قطعا مشکلاتی به وجود خواهد آمد؛ آنها ممکن است حتی بر سر اینکه چه فیلمی را تماشا کنند با هم به توافق نرسند و طبعا مشکلاتشان در مسائل مهمتر مثل بزرگ کردن فرزندان یا محل زندگی جدیتر خواهد بود.البته در زندگی همه زن و شوهرها اختلافاتی اینچنینی وجود دارد اما این گروه به واسطه شخصیت قوی هر دو طرف بیشتر از همه درگیر نداشتن چنین توافقهایی خواهند شد.
ازدواج فرزند اول با وسطی
یک زوج ایدهآل را میسازند
این ترکیب بهترین زوج را میتوانند تشکیل دهند چرا که فرزندان دوم آرام و زودجوش هستند، به راحتی به خواستههای همسرشان تن میدهند چون به سلطهگری بچههای اول عادت دارند، فرزندان دوم وقتی با یک دستور بیچون و چرا از طرف همسرشان روبهرو میشوند، زیاد سخت نمیگیرند و نمیرنجند اما در اینجا خطری وجود دارد گاهی طرفی که فرزند دوم است بیش از اندازه خود و خواستههایش را قربانی همسرش میکند و همین میتواند او را از آرزوهای شخصیاش دور کند و این دور شدن از خود دیر یا زود مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. البته این مورد هم بیشتر بستگی به این دارد که فرد فرزند اول چقدر سلطهجو باشد و همسرش چقدر انعطافپذیر. از طرف دیگر، حمایتهای همیشگی بچههای اول میتواند ترس از زورگوییشان را کمرنگتر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.
فرزند وسطی با وسطی
فداکاری هر دو زندگی را خراب میکند
این ازدواج چندان توصیه نمیشود، چرا که هر دو آنها روحیهای حساس و مسالمتجو دارند و هیچ کدام تمایلی برای بهدست گرفتن زندگی ندارند و در نتیجه ممکن است بسیاری از کارها روی زمین بماند، هیچ کدام خواسته خود را به راحتی مطرح نمیکند و در نتیجه هر دو احساس میکنند در حال فداکاری هستند در صورتی که همسرشان اصلا از خواسته آنها خبر ندارد؛ هر چند بهترین انتخاب برای ازدواج فرزند وسطی است اما دو فرزند وسطی ممکن است بهراحتی نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.بهترین توصیه برای این گونه زوجها این است که هرچند وقت یکبار با هم حرف بزنند و خواستههایشان را بدون رودربایستی به هم بگویند.
ازدواج فرزند اول با آخری
با کمی درک کردن ازدواج خوبی است
این ترکیب هم چندان بد نیست اما میتواند مشکلات کوچکی را به همراه بیاورد؛ فرزند آخر عادت دارد همیشه کسی مراقب او باشد و فرزند اول از فرمان دادن و ریاست کردن لذت میبرد. فرزند آخر همیشه مورد توجه و محبت دیگر اعضای خانواده بوده است و به این توجه نیاز دارد ولی فرزند اول مستقل است و این نیاز همسرش را به پای ضعف او میگذارد البته از طرفی هم بچههای آخر به خدمترسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچههای اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر میرسد.
فرزند آخر با وسطی
ازدواج با فرزند وسط همیشه خوب است
این یک قانون است که فرزند وسطی میتواند بهراحتی هر کسی را خوشبخت کند؛خلقوخوی سازگار آنها باعث میشود که با هر شرایطی خود را وفق دهند؛ بهترین توصیه برای این افراد این است که سعی کنند تمایلات یکدیگر را بهتر بشناسند تا زندگی بهتری داشته باشند چرا که در غیر این صورت ممکن است هر دو مانند کودکان رفتار کرده و متحمل مشکلاتی در زندگی شوند.
ازدواج با تک فرزندها
به خانواده نگاه کنید
تک فرزندها هیچ وقت یاد نگرفتهاند که چطور باید با خواهر و برادرهای بزرگتر یا کوچکتر کنار بیایند و همیشه خودشان تنها در خانه فرمانروایی کردهاند. این بچهها با توجه به اخلاق والدینشان خصوصیات متفاوتی دارند. برخی شبیه فرزندان اول سلطهجو و مستقل هستند و عدهای مانند فرزندان آخر نیازمند حمایت و توجه دیگرانند؛ بنابراین با توجه به شخصیت تکفرزندی زندگی متفاوتی خواهند داشت ولی درکل ازدواج با تک فرزندها چندان بد نیست چون آنها میتوانند با تمام وجودشان به همسرشان عشق بورزند.
ازدواج فرزند آخر با آخر
پر از هیجان اما بدون دوام
این ازدواج میتواند برای هر دو طرف پر از شادی و سرخوشی باشد ؛چرا که هر دو به دنبال یک زندگی پرازریسک و هیجان هستند اما مسلما به دنبال هیجان بودن نمیتواند برای تمام زندگی جذاب باشد چرا که ممکن است هر دو طرف از زیر بار مسئولیتهای زندگی فرار کنند و برایشان گرفتن تصمیمهای مهم سختترین کار دنیا باشد و همین مسائل میتواند دوام یک زندگی مشترک را دچار مشکل کند.هر دو این افراد یاد گرفتهاند دیگران حمایتشان کنند و در نتیجه وقتی خودشان دو نفر در زندگی باشند جای خالی خیلی چیزها را احساس خواهند کرد.
افرادی که گروههای خونی مشابه دارند به غذاهای خاصی گرایش دارند و سیستم ایمنی بدنشان شبیه هم عمل میکند تاحدی که در ژاپن رستورانهایی تاسیس شده که به افراد براساس گروهخونیشان غذاهای خاصی را پیشنهاد میکند. اما فقط این نیست. افراد با داشتن گروههای خونی مشابه ویژگیهای شخصیتی خاصی هم از خود بروز میدهند. رفتار این افراد در محیطهای متفاوت رفتارهای خاص و مشابهی است. در این شماره چیزهایی درباره رفتار افراد با گروههای خونی متفاوت در محل کار خواهید خواند.
گروه خونی O
افراد دارای گروه خونی O رقابتجو و فردگرا هستند و همین موضوع باعث میشود آنها با ساختار محیطهای کاری کاملا راحت هماهنگ شوند.
با انگیزههای پولدرآور
این افراد باانگیزه و هدفگرا هستند و مسیرشان برای خودشان کاملا روشن است. آنها معمولا به ردههای بالا در شغلشان خواهند رسید. جالب است بدانید ملکه الیزابت دوم هم این گروه خونی را داشته است. این نکته را هم درباره آنها باید بدانید که برخلاف گروههای خونی دیگر این افراد نمیتوانند خودشان از پیشرفت خودشان خشنود باشند. آنها برای خوشحال بودن بهشدت به تایید دیگران، تحسین اجتماعی و ترقی مقام نیاز دارند، برای همین است که معمولا مایل هستند خودشان را به رخ دیگران بکشند.
افراد دارای گروه خونی O بیشتر از همه در زمینههای فروش و راهبری مناسب هستند. در تحقیقی که در دو موسسه فروش اتومبیل انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که بهترین فروشندگان گروه خونی O دارند. این افراد سخنرانان خوب و بسیار خوشبیان هستند. یک ویژگی مهم افراد دارای گروه خونی O این است که میتوانند اهداف حرفهای شغلشان را با رؤیاها و مقاصد فردی خودشان ادغام کنند و از کارشان لذت ببرند. اگر دیدید این اشخاص مخصوصا در اوایل کار دائم شغل عوض میکنند نباید نگران باشید. آنها بهزودی شغل مناسب خود را پیدا خواهند کرد. در واقع آنها ممکن است دیرتر به شغل مورد علاقه خود دست پیدا کنند اما وقتی شغل مورد نظرشان را پیدا کردند چندین سال در آن دوام میآورند. افراد دارای گروه خونی O حس ششم خوبی برای مالاندوزی دارند و به نظر میرسد پول درآوردن در خون آنهاست، بنابراین هر شغلی که سرمایهگذاری یا شم مالی داشته باشد برای آنها مناسب است. آنها میتوانند فرصت خوب را برای سود مالی پیدا کنند. همچنین میتوانند بفهمند چگونه نقشهشان را اجرا کنند که به نتیجه برسد. تحقیقات نشان داده بیشتر افرادی که در بورس موفق بودهاند گروه خونی O دارند.
گروه خونی A
افراد دارای گروه خونی A سخنرانان بسیار بد و کسلکنندهای هستند. آنها محسنات زیادی دارند که سخنرانی جزء آنها نیست.
یا پلیس یا آتشنشان
بهترین شغل برای افرادی با این گروه خونی شغلی است که بتوانند در آن از تواناییشان در تمرکز بر جزئیات استفاده کنند. آنها خیلی کم اشتباه میکنند و به ندرت پیش میآید دقت و تمرکزشان را از دست بدهند. همچنین میتوانند حسابدار، نویسنده، تدوینگر یا کتابدار خوبی باشند. این افراد تخیل قویای دارند که معمولا آنها را وادار میکند خیالبافی کنند. این تخیل به آنها در موارد گوناگون کمک میکند اما اگر قرار باشد تمرکزشان به هم بخورد تنها میتواند بهخاطر داشتن این تخیل قوی باشد. این افراد روی صحنه و مقابل دوربین هم خوب هستند و در نمایشنامه نویسی استعداد دارند. اما یادتان باشد هیچوقت آنها را مجری یا سخنران نکنید. آنها نمیتوانند دستور بدهند. اگر در موضع مدیریت قرار بگیرند همه را کلافه میکنند. اما به دلیل جزئینگری و مسئولیتپذیری بهراحتی میتوانند درکنار یک مدیرعامل قرار بگیرند و تمام کارهای او را مدیریت کنند. آنها بسیار سختگیر هستند، میتوانند منشیهایی عالی باشند و در کنار افرادی که گروهخونیAB و B دارند و بلندپرواز هستند بهخوبی عمل کنند. در مواجهه با این افراد اصلا لازم نیست نگران کمکاریشان باشید. آنها آنقدر مسئولیتپذیر هستند که بتوانند به تنهایی و بدون نیاز به تذکر کسی کارشان را انجام دهند.
تحقیقات نشان داده علاوه بر منشیها و حسابدارها و شغلهای دیگر گفته شده، بهترین پلیسها، آتشنشانها و مسئولان تحقیق گروه خونی A دارند. به نظر میرسد آنها ساخته شدهاند تا به این جهان بینظم کمی نظم اهدا کنند. اگر خودتان این گروه خونی را دارید بهتر است به دنبال کارهایی بروید که نیاز به تمرکز داشته باشد. شما در آنها عالی خواهید بود و بهتر است شغلهای مدیریتی را کنار بگذارید. اگر به دنبال استخدام یک منشی یا حسابدار خوب هستید میتوانید از این افراد کمک بگیرید.
گروه خونی B
افراد دارای گروه خونی B معمولا بااستعدادترین هنرمندها هستند و در کارهای هنری از بقیه کارها موفقترند. آنها استعداد هنر را از کودکی با خود همراه دارند. البته معمولا در ریاضی، علوم و درسهای دیگر به خوبی آنچه در هنر هستند، نیستند.
هنرمند و فراموشکار
آنها همیشه به دنبال هیجان هستند و هرگز در زندگی برنامهریزی نمیکنند. این را میتوانید در لباس پوشیدن آنها هم ببینید. آنها چیزهایی را با هم هماهنگ میکنند و میپوشند که تصورش برای افراد عادی بسیار مشکل است. این افراد با اعتماد به نفس بالایی که دارند میتوانند همین مدل لباس پوشیدن را همهگیر کنند.
افرادB اصلا با چارچوبها راحت نیستند. به هیچعنوان نمیتوانید از آنها توقع قانونمداری به شکل معمولش را داشته باشید. بهراحتی قرارهای ملاقاتشان را فراموش میکنند، پس اگر با آنها کار میکنید باید این ویژگی را در آنها بپذیرید و از آن دلگیر نشوید. آنها از وراجی و چاپلوسی متنفرند پس به هیچعنوان تملق آنها را نگویید. خودشان هم متملق نیستند. همیشه بیپرده و رک حرف میزنند و این ویژگی آنها در محل کار معمولا برایشان مشکل درست میکند. آنها نمیتوانند احساسات خود را پنهان کنند و آدمهایی بسیار حساس هستند. به هیچعنوان نمیتوان از آنها انتظار پیروی کورکورانه داشت. باید دلیل کار را برای آنها توضیح بدهید و آنها را مجاب کنید، در غیر این صورت نمیتوانید آنها را به انجام کاری که میخواهید مجبور کنید.
این افراد معمولا ولخرج هستند. ناتوانی در کنترل اوضاع مالی از ویژگیهای آنهاست، پس بهتر است سراغ شغلهایی مثل حسابداری که به دقت نیاز دارد، نروند. این افراد یکدنده هستند. معمولا نظر دیگران برایشان مهم نیست و آن را به حساب نمیآورند. آنها سخت میتوانند بقیه را هدایت کنند و مجبورکردن آنها به انجام کاری که دوست ندارند بسیار دشوار است. آنها بهتر است بهطور مستقل و برای خودشان کار کنند تا شریکی و برای دیگران. آنها به سختی میتوانند فرمان بدهند یا فرمان ببرند.
گروه خونی AB
آنها همیشه درباره کاری که انجام میدهند تردید دارند، هیچوقت از کار خود راضی نیستند حتی اگر به بالاترین موفقیتها برسند.
بهترین پرستارها و معلمان
افراد با گروه خونی AB آنها نمیتوانند کاری را انجام دهند که در آن لازم باشد خودشان تصمیم اصلی را بگیرند چون تردید تصمیمگیری آنها را به شدت آزار خواهد داد. آنها همیشه خود را در انتخابها آزار میدهند و فکر میکنند هیچوقت به چیزی که میخواهند، نخواهند رسید. آنها بهتر است بیشتر از هر چیزی به میل درونی خود نگاه کنند و کاری را قبول کنند که با انجام دادن آن لذت میبرند. بهتر است این نکته را بیشتر از بقیه نکات کار مدنظر قرار دهند.
این افراد میتوانند رهبران تیمی عالی باشند به شرطی که اهداف از قبل برای آنها تعریف شده باشد. اگر تصمیمگیری را از عهده آنها خارج کنید آنها بسیار عالی ظاهر خواهند شد. این افراد هم از انتقاد بیزارند و این کار آنها را دچار نگرانی و اضطراب میکند. صداقت با این اشخاص اصلا درست نیست. آنها دوست دارند مورد تمجید قرار بگیرند. البته به دروغ تظاهر به چاپلوسی نکنید چون آنها آنقدر باهوش هستند که بتوانند بهراحتی دروغ را از رفتار عادی تمیز دهند. اگر در محل کار با افراد دارای گروه خونی AB درگیر شدید، سعی کنید قبل از هر کاری آنها را قانع کنید. یادتان باشد که آنها بسیار زیرک هستند و بهراحتی میتوانند استدلال شما را مخدوش کنند. بهتر است با آنها طوری رفتار کنید که احساس کنند در محل کار مفید هستند. این به آنها انگیزه میدهد و تردیدهایشان را کم میکند. اگر مجبور شدید از آنها انتقاد کنید بهتر است منطقی این کار را انجام دهید و آنها را قانع کنید.
بهترین گروههای کاری حول این افراد شکل میگیرد. آنها اگر شغلشان را دوست داشته باشند مدتها و بهراحتی آن را انجام میدهند. آنها توانایی بسیار خوبی در انجام کارهای پرتنش و مهم دارند. در شغلهایی که ارتباط با دیگران را میطلبد مثل مددکاری، پرستاری و معلمی بسیار خوب هستند. مکمل ایدهآل برای افراد دارای این گروه خونی افراد دارای گروه خونی B است.
منبع: مجله سیب سبز
.: Weblog Themes By Pichak :.