سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 داستانک:

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.

پرسیدم: «چرا می‌خندی؟»

پاسخ داد:«از حماقت تو خنده‌ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه کرده‌ام؟»

گفت: «مرا لعنت می‌کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده‌ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می‌خورم؟!»


جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده‌ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می‌زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره‌ای؟»

پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز ".

 

سوارکاری به سبک شیطان

آنچه در صدر نوشتار حاضر خواندید اگرچه یک داستان کوتاه خیالی است اما حکایت از یک امر واقعی دارد و آن اینکه شیطان که گاهی نفس چموش و سرکش آدمی را می‌‌جهاند خود البته سوارکار ماهری است و از گرده‌ی مردم سواری می‌گیرد؛ این را من نمی‌گویم که صادق مصدق در کتاب آفتاب آفرینش می‌گوید؛ آنجا که می‌فرماید:

قَالَ أَرَأَیتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَی لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(الإسراء/62)

(سپس) گفت: «به من بگو، این کسی را که بر من برتری داده‌ای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشه‌کن خواهم ساخت!»

اما چه کسانی به شیطان سواری می‌دهند؟

کسانی که ولایت شیطان را پذیرفتند، و دست رفاقت به سوی او داز کرده‌اند. تعبیر قرآن درباره ایشان چنین است:

إنَّما سُلطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ والَّذینَ هُم بِهِ مُشرِکون.

تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‌اند، و نها که نسبت به او [= خدا] شرک می‌ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می‌نهند).

در جایی دیگر "خداوند در باره کسانی که تحت ولایت شیطان‏اند فرمود: (کُتب علیه أنه من تولاه فأنه یضلّه و یهدیه إلی عذاب السعیر)[1] کار شیطان این است که زمام افراد تحت ولایت خود را می‏گیرد و او را تا جهنم هدایت می‏کند، چنانکه شیطان فرزندان آدم (علیه السلام) را تهدید به احتناک می‏کند. به خدای سبحان عرض کرد: آدم را که بر من گرامی‏داشتی، (لأحتنکنّ ذریّته)[2] همان طور که زمامدار اسب، زمام یا حنک یا افسار اسب را به دست می‏گیرد و بر او سوار می‏شود و به هر جا بخواهد، راهنمایی می‏کند، شیطان هم تبهکار را احتناک می‏کند و به گردنش افسارزده بر او سوار می‏شود یا بر او بار می‏نهد تا آن را به مقصد برساند. (3)

همان‏گونه که سوارکارِ مسلّط، افسار را در حَنَک اسب می‏گذارد، در نتیجه آن را در اختیار خود می‏گیرد و به هر جا و هرگونه بخواهد اسب را می‏راند، شیطان نیز گروهی را به بند می‏کشد و بر گُرده آنان سوار می‏شود

 

 

 

سهم‏خواهی شیطان

"شیطان در برابر ذات اقدس الهی استکبار ورزید؛ سپس در صدد تقسیم بندگان برآمد و در نتیجه گروهی بنده خدا و عده‏ای بنده او شدند؛ یعنی خودش را شریک خدا قرار داد و در حوزه ربوبیت الهی درآمد، از این رو گفت: (لأتَّخِذَنَّ مِن عِبادِکَ نَصیباً مَفروضا). البته شیطان مدّعی قدرت فی الجمله مستقل در بندگان خداست؛ یعنی:

 1. وجود خداوند را انکار ندارد.

 2. قدرت الهی را در جهان قبول دارد.

 3. برای خود سهمی از اقتدار در بخش اضلال و گمراه کردن قائل است.

 4. هرگز همانند فرعون نگفت و نمی‏گوید: (ماعَلِمتُ لَکُم مِن إلهٍ غَیری)[4] و (أنا رَبُّکُمُ الأعلی)[5] هرچند در خصوص تدبیر مردمی باشد.

 5. آنچه را سهم خود قرار داد، همچنان تحت تدبیر پروردگار باقی‏اند، چون بندگان او هستند.

به هر روی ابلیس بنده‏ای فرمانبر می‏طلبد، بدین جهت صریحاً به خدا می‏گوید که از بندگان او سهمی جداشده می‏برد: (نَصیباً مَفروضا).البته شیطان به اغوای همگان طمع می‏ورزد؛ ولی به «مخلَصان» نفوذ ندارد و تنها از دیگران سهمی می‏برد، چون گروهی عبد محض و خالص و بعضی برده مُکاتَب یا عبد مدبّر شیطان و برخی برده‏ای هستند که نیمی از آنان آزاد شده است. شیطان به هر اندازه که بتواند بندگان خدا را به عبودیت خود می‏کشاند و ولی آنان می‏گردد و به آن‏ها خسارت می‏زند: (والَّذینَ کَفَرُوا أولِیا?ُهُمُ الطّاغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ إلی الظُّلُمات).[7] وی بندگان خدا را احتناک می‏کند: (قالَ أرَأیتَکَ هذا الَّذی کَرَّمتَ عَلَی لَئِن أخَّرتَنِ إلی یَومِ القِیامَةِ لأحتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إلاّقَلیلا)[8] یعنی همان‏گونه که سوارکارِ مسلّط، افسار را در حَنَک اسب می‏گذارد، در نتیجه آن را در اختیار خود می‏گیرد و به هر جا و هرگونه بخواهد اسب را می‏راند، شیطان نیز گروهی را به بند می‏کشد و بر گُرده آنان سوار می‏شود، چنان‏که نمی‏توانند به راه دیگری بروند، در نتیجه توبه برای آن‏ها ناشدنی یا سخت می‏شود، هرچند در پی آن باشند. هر که را شیطان افسار زند، به فرمان او (شیطان) حرکت می‏کند".[9]

 گفتنی است که مراد از «عباد»، بندگان تکوینی است که جامع عباد تشریعی و غیرتشریعی است، نه خصوص بندگان تشریعی، از این‏رو موحّد و م?من نیز گاه به دام شیطان می‏افتند، پس (عِبادِک) به جامع بندگان (موحدان و ملحدان) نظر دارد که همگی از نظر تکوین آفریده‏های خدایند.

منبع : وبلگ ترنم باران




تاریخ : پنج شنبه 91/11/19 | 8:45 عصر | نویسنده : gharibeh | نظر

  • paper | آسان دی ال | ویستا باکس