ژاکلین در همان زمان تصمیم گرفت زندگی خود را فدای بقیه آدم ها بکند. او در عین ناباوری اطرافیانش با کمک پدرش شروع به فعالیت کرد و انجمنی را برای احتیاط در هنگام رانندگی سازماندهی کرد.
صبح روز 19 سپتامبر سال 1999 ژاکلین سابوریدو یک دختر زیبا و سالم بود. او چند روزی بود که برای گذراندن یک دوره آموزش زبان انگلیسی از کشورش ونزوئلا به ایالت تگزاس آمریکا آمده بود، در دانشگاه خود دختری شاد و باهوش به حساب میآمد، دوست های زیادی داشت و به نظر نمی آمد هیچ مشکلی در زندگیاش داشته باشد. اما شب 19 سپتامبر دیگر هیچ چیز به این شکل نبود. او به همراه 4 نفر از دوستانش آن شب از خانه یکی از دوستانشان برمیگشتند که همه زندگی این دختر 21 ساله زیر و رو شد. ژاکلین خودش از آن شب تنها نور چراغ های ماشینی را به خاطر می آورد که مستقیم به ماشین آنها کوبید. اتومبیل آنها آتش گرفت؛ پاهای ژاکلین که در صندلی جلو نشسته بود گیر کرده بود و ماموران امداد نمی توانستند او را بیرون بکشند. بدن او 45 ثانیه در آتش سوخت؛ 45 ثانیه ای که همه زندگی او را نابود کرد.
راننده مقصر پسری 17 ساله بود که مقدار زیادی مشروبات الکلی خورده بود. ژاکلین در بیمارستان چشم هایش را بالاخره باز می کند. 60 درصد از بدن ژاکلین به طور کامل در این تصادف می سوزد. پزشکان مجبور میشوند انگشتهایش را قطع کنند. او گوشها،بینی،پلک چشم ها،موها و مقدار زیادی از بیناییاش را از دست می دهد. واقعیت این بود که او دیگر صورتی برای زندگی نداشت .
پدر ژاکلین در ماه های اول هیچ آینه ای را در بیمارستان باقی نمی گذارد اما بعد از مدتی تصمیم می گیرد دخترش را با واقعیت مواجه کند. ژاکلین خودش را بالاخره می بیند و از وحشت فریاد می کشد. مدت زیادی طول میکشد تا ژاکلین بتواند با واقعیت کنار بیاید. پدر،فرشته نجات ژاکلین بود. او هر روز سعی کرد امید را در ژاکلین زنده کند.
50 عمل جراحی روی او انجام می شود تا صورت کاملا از بین رفته او حداقل یک شکلی پیدا کند. چهره او با این عمل ها هنوز هم وحشتناک بود. او به ادامه زندگی امیدوار شده بود اما بچه ها در بیمارستان هنوز هم با دیدن او جیغ می زدند و فرار می کردند.
ژاکلین در همان زمان تصمیم گرفت زندگی خود را فدای بقیه آدم ها بکند. او در عین ناباوری اطرافیانش با کمک پدرش شروع به فعالیت کرد و انجمنی را برای احتیاط در هنگام رانندگی سازماندهی کرد. ژاکلین می گوید: من به خدا اطمینان کامل دارم. زنده ماندنم کار اوست و مطمئن هستم می توانم به زندگی عادی برگردم وبه دیگران کمک کنم.
تبدیل شدن به چهره احتیاط در رانندگی
ژاکلین سابوریدو حالا در آمریکا یکی از چهرههای شناخته شده برای تبلیغ احتیاط در هنگام رانندگی است. او علاوه سخنرانیهای زیادی با همان صورتی با وجود عملهای جراحی فراوان هنوز هم وحشتناک است انجام داده و بارها به کسانی که پشت فرمان مینشینند گفته است نتیجه یک لحظه بیاحتیاطی آنها میتواند تبدیل شدن زندگی یک نفر به وضعیت او باشد. او همچنین به سازمانهای مختلف اجازه داده است که از تصاویرش در پوسترهای تبلیغاتی هشدار دهنده برای احتیاط در رانندگی استفاده کنند.
پلیس می گوید چشم های همه جوانهایی که از جلسه ژاکلین بیرون می آیند پر از اشک است و نحوه رانندگی آنها ناگهان متحول می شود. او تاکنون در برنامه های تلویزیونی مختلفی برای هشدار به راننده ها شرکت کرده است. شعار او در این برنامه ها یک جمله معروف است. همه آدم ها در تصادف ها نمی میرند. شما با رانندگیتان ممکن است زندگی خیلی ها مثل من را آتش بزنید. پس درست رانندگی کنید. ژاکلین حتی بعد از مدتها تنفر تصمیم گرفت رجینالد استفی،پسری که باعث وضعیت او شده بود را ببخشد اما پلیس به خاطر این جرم این پسر را به تحمل 7 سال زندان محکوم کرد. رجینالد استفی اکنون آزاد شده است اما خودش می گوید کابوس آن تصادف لحظه ای رهایش نمی کند.
حالا ژاکلین سابوریدو به خاطر فعالیت هایش در راه هشدار به رانندههای برای احتیاط در رانندگی تعداد زیادی جایزه برده است. او یکی از منتظران جراحی پیشرفته پیوند صورت است تا بتواند دوباره به زندگی عادی برگردد. ژاکلین یکی از 20 نفری در جهان است که پزشکان نیازشان به پیوند صورت را تائید کردهاند اما هنوز نوبتش نرسیده است. او می گوید: همه زندگی من در کمتر از یک دقیقه از بین رفت اما من همیشه امیدوارم. خدا هر روز من را می بیند.
.: Weblog Themes By Pichak :.