یادتان نرود که در یک زندگی «مشترک» باید پا بهپای هم پیش بروید و اگر نرفتید، باید منتظر عواقبش بمانید اما این پابهپا پیش رفتن، یعنی چه؟ قطعا معنایش این نیست که همان شغل، رشته تحصیلی و شرایط اجتماعی که همسرتان در آن قرار گرفته را به دست بیاورید و به نمونه کپی شده او تبدیل شوید. شما تنها باید به ازای هر قدمی که او در زندگیاش بر میدارد، یک قدم برای خودتان و زندگی مشترکتان بردارید. این قدم را میتوانید در ورزش، موسیقی یا هر رشته دیگری بردارید. تنها کافی است هویتی در ذهنتان برای خود تصور کنید و به سمت آن پیش بروید. کافی است درجا نزنید و اجازه ندهید که هر روزتان مثل دیروزتان باشد. اگر هنوز هم این موضوع را جدی نگرفتهاید، بهتر است از اتفاقاتی که با افتادن این فاصله میان شما دو نفر پیش میآید باخبر شوید و بعد در مورد آیندهای که قرار است بسازید تصمیم بگیرید.
شما یک هویت میخواهید
فرض کنید زندگی مشترک برای شما محل استراحت است؛ جایی که از شما حمایت عاطفی میشود و ترجیح میدهید آرامشی که از آن به دست آوردهاید را خرج هیچ چیز دیگری نکنید. دوست دارید در خانه بمانید تا همسرتان برگردد و با شادی و طراوت از او پذیرایی کنید اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. شما در این زندگی به دو مورد احتیاج دارید؛ اول هویتی که به آن افتخار کنید تا اگر همین حالا مجبور شوید بدون چتر حمایتی همسرتان زندگی کنید، بتوانید به آن افتخار کنید و از آن در خدمت زندگیتان بهره بگیرید و دوم هویتی که همسرتان به آن افتخار کند. او به عنوان یک مرد، ایدهآلی از شریک زندگیاش را در ذهن دارد و هرچه شما بیشتر از آن ایدهآل فاصله بگیرید، یعنی بیشتر از همسرتان فاصله گرفتهاید.
اگر فاصله بگیرید
با ایجاد چنین فاصلهای میان شما و همسرتان، باید منتظر دو اتفاق باشید؛ اینکه او بخواهد خلأیی که به دلیل این فاصله ایجاد شده است را با عامل سومی پر کند.مثلا فکر به ازدواج محدد یا غرق شدن در کار و ورزش و خیلی چیزهای دیگر اما اتفاق دیگر از این فاصله هم دردناکتر است. سالها میگذرد و شما به پشتوانه این ارتباط عاطفی، قدمی برای خودتان برنمیدارید. حاصل این اتفاق زنی خواهد بود که نه تنها از همسرش دور مانده، بلکه از خودش و آرزوهایش هم دور مانده. چنین زنی در میانسالی، فردی افسرده خواهد بود. فردی که وقتی به خودش و زندگیای که در این سالها داشته نگاه میکند، دستهایش را خالی میبیند. فردی که وقتی خودش را منهای همسر، خانواده و به عنوان زنی مستقل نگاه میکند، میبیند که هیچ پشتوانهای برای خودش نساخته و هیچ چیزی که بتواند به آن دل خوش کند ندارد.
به خاطر فرزندتان
زندگی تنها به شما و همسرتان محدود نمیشود. حتی اگر شما از این وضعیت راضی باشید و شریک زندگیتان هم هیچ اعتراضی در این مورد نداشته باشد، با آمدن فرزندی به زندگیتان اوضاع کاملا تغییر خواهد کرد. فرزند شما بهتر از هر کس دیگری، شما دو نفر را با هم مقایسه میکند و این مقایسه کودکانه، در نگاه و قضاوت او تاثیر میگذارد. در این شرایط دو اتفاق میافتد یا او به سمت پدری کشیده میشود که موفقتر و از نظرش باهوشتر است یا گمان میکند که ارتباط امروز شما، معادله هر زندگی مشترکی است و بر همین اساس در آینده برای ساختن زندگیاش قدم برمیدارد. اگر او از شما دلزده نشود، احتمالا تلاش میکند که در آینده ارتباطی مثل رابطه شما و پدرش را به دست بیاورد.
اگر تصمیمتان را گرفتهاید
قبل از آنکه این صفحات را رد کرده و نصایح ما را فراموش کنید، یکبار دیگر به خودتان، آرزوهایتان و شرایطتان فکر کنید. اگر بعد از این بررسی، برای تغییر دادن اوضاع مصمم شدهاید اما نمیدانید که باید از کجا شروع کنید، با کمک این راهحلهای ساده، اولین قدمها را بردارید. یادتان نرود که همیشه اولین قدم سختترین قدم است.
پله ترقی همسرتان نشوید
فکر نکنید که تمام بار مسئولیت زندگی را باید بر عهده بگیرید تا همسرتان به جایی که میخواهد برسد؛ باید صرفهجویی کنید تا پولدار شود، باید همه کارهای خانه را بکنید تا درسش را بخواند، باید خانهدار باشید تا او در شغلش با خیال راحت پیشرفت کند و... این زندگی متعلق به هر دوی شماست. پس همان قدر که برای رشد او قدم برمیدارید و همراهش میشوید، از او کمک بگیرید و او را با خودتان همراه کنید.
صورت مسئله را تغییر دهید
هدفی برای خودتان تعریف کنید؛ دوست دارید در یک افق 5ساله به چه چیزهایی دست پیدا کنید و کجای دنیا قرار بگیرید؟ این چشمانداز را به شکلی منطقی و واقعگرایانه و براساس تواناییها و شرایطتان در نظر بگیرید و بعد موضوع را با همسرتان در میان بگذارید. او تا رسیدن به این هدف چه کمکهایی به شما خواهد کرد؟ شاید موفقیت از نظر شما دو نفر معنای متفاوتی داشته باشد؛ پس بدون تنش و با همدلی اول این معانی را به هم شبیه کنید.
به ساعت خیره نشوید
فکر نکنید که دیر شده و اگر میخواستید پیشرفت کنید، قبل از ازدواج وقتش بود. شما در هر شرایطی میتوانید خودتان را به خود ذهنیتان نزدیک کنید. شاید حرکتهای شما به دلیل مسئولیتهای بیشتری که برعهده دارید کمی کندتر شود اما اگر واقعا تصمیمتان را بگیرید، 5 سال دیگر کیلومترها با خود امروزتان فاصله خواهید داشت.
کمک بگیرید
اگر مسئولیتهای خانه و رسیدن به بچهها نمیگذارد آنطور که میخواهید حرکت کنید، بهتر است از اطرافیانتان کمک بگیرید. مادر، دوستان، همسر یا هرکس دیگری ممکن است بتواند بار کوچکی را از دوش شما بردارد. مهم نیست که هر کدام از این افراد چه میزان به شما کمک میکنند؛ زیرا اگر کمکهای همه آنها را در کنار هم داشته باشید، به اندازهای که برای پیشرفتتان کافی باشد وقت اضافه میآورید.
در اولویتهایتان بازنگری کنید
کارهای بزرگ به آسانی انجام نمیشود. قبول دارید که کار شما آسان نیست و برای رسیدن به هدفتان باید بیشتر از خیلی آدمهای دیگر تلاش کنید اما به این واقعیت فکر کنید که این تلاشها موقتی است و در آینده نزدیک برای شما آرامشی دائم را به همراه خواهد آورد؛ پس تا اطلاع ثانوی، زمان مهمانیها، گردشها، ساعات خواب و اینترنتبازی را تنها اندکی کمتر کنید تا به آرزوهایتان نزدیکتر شوید. اگر مسائل مالی مانع شما هستند، بهتر است با تغییر اولویتها و الگوی مصرفتان برای فراهم کردن پول مورد نیاز تلاش کنید.
.: Weblog Themes By Pichak :.