مسئلهى نوزدهم دى و به یاد نگهداشتن این خاطره، یک مسئلهى صرفاً تکرارى یا برخاستهى از عادت نیست؛ یک مسئلهى اساسى و اصولى است. همهى مناسبتهاى بزرگ تاریخى ما همین طور است. اولاً نسل جوان و جدید که مسئولیت جوانانِ آن روز را امروز بر دوش گرفتهاند، ریشهى تاریخى و سابقهى تاریخى حرکت خودشان را با این یادآورىها میشناسند، آن را احساس میکنند؛ ثانیاً قدر مجاهدتهائى که براى رسیدن ملت ایران به امروز تحمل شده است، سختىهائى که تحمل شده، خطرهائى که مردم با آن سینه به سینه مواجه شدهاند، دانسته میشود؛ اینها بیان میشود، روشن میشود که آنچه امروز ملت ایران در اختیار دارند، یک نعمتِ آسان به دست آمده نیست؛ یک حادثهى تصادفى نیست. «رو خطر کن ز کام شیر - باید گفت ز کام گرگ - بجوى». ملت ایران خطر کردند، زحمت کشیدند، جان دادند، در مقابل پلیس شقىِ جبارِ رژیم طاغوت ایستادگى کردند، کشته دادند، شهید دادند، مجروح دادند، تا توانستند این کاروان عظیمِ مصممِ بااراده را به راه بیندازند و به اینجا برسانند. این هم نکتهى دوم.
نکتهى سوم، درسى است که ما امروز میگیریم. جوانهاى عزیز ما آن روز را ندیدند؛ نمیدانند آن روز چه خبر بود. آنهائى که درک کردند، میدانند؛ آن روز ایستادگى در مقابل قدرت ظاهرىِ پر کبکبه و دبدبهى رژیم طاغوت، کار آسانى به نظر نمىآمد. اگر به خیلى از این مصلحتاندیشانِ اسیر ظواهر گفته میشد که ملت ایران - به نمونهى مردم قم - میخواهند در مقابل نظام طاغوت پهلوى بایستند و آن را از بین ببرند، پوزخند میزدند؛ میگفتند مگر میشود؟ اما شد. آن چیزى که به نظر محال مىآمد، هم ممکن شد، هم محقق شد، هم ماندگار شد. این، درس است.
امروز هم ملت ایران آرمانهائى دارد، داعیههائى دارد، حرفهاى بزرگى دارد؛ هم براى کشور خودش، هم براى دنیاى اسلام، هم براى عالم بشریت. در مقابل ملت ایران هم گرگهاى گرسنه، سبعهاى افسارگسیخته، این کمپانىهاى زر و زور، این مجموعههاى دنیاطلبِ دنیاپرست صف کشیدهاند؛ اسلحه میسازند، اسلحه صادر میکنند، جنگ مىافروزند، سازمان ملل را با میل و ارادهى خودشان میچرخانند؛ هر جا میخواهند، افراد نظامى میبرند؛ جنایت میکنند، از ظلم حمایت میکنند، از صهیونیستهاى غاصب حمایت میکنند؛ ظلم میکنند در جامعهى بشرى، با قدرت ظاهرى، با کبکبه و دبدبهى ظاهرى؛ از قبیل همانى که نمونهاش را در دوران طاغوت در ایران میدیدیم. امروز هم یک عدهاى میگویند: آقا مگر میشود در مقابل این صفِ بههمپیوستهى دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست و همه چیز ایستاد؟ مگر میشود پیش برد؟ امروز هم همان حرف است. این یک تجربه است.
بله، این حرف ما نیست؛ این حرف قرآن است: اگر براى خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگى کردید، پیروزى قطعى است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) این فقط مربوط به ماجراى جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.
بله، آن وقتى که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پاى آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسههاى شیطانى یا وسوسههاى نفس یا تنبلىها پا سست کنیم، مجاهدت به جائى نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائى است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».(2) دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشههاى ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پاى آن ایستادن، تدبیر براى پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خداى متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معناى «لینصرنّ» این است؛ یعنى خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛(3) از خدا راستگوتر کیست؟
ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعهى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دورهاى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطهاى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
آن وقت چه اتفاقى مىافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگرى و سلطهپذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.
خداى متعال براى اینکه دلها را به تحقق وعدههاى آینده قرص کند، برخى از این وعدهها را در کوتاهمدت اجرا میکند. خداى متعال به مادر حضرت موسى وحى کرد: «فألقیه فى الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».(4) دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم. آن نبوت هم همان نبوتى بود که سالهاى متمادى - شاید چند قرن - بنىاسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسى در قصر فرعونى به آغوش مادر برگشت، خداى متعال میفرماید: «فرددناه الى امّه کى تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛(5) این وعدهى اوّلى را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعدهى خدا درست است؛ آن وعدهى دوم هم محقق خواهد شد.
خداى متعال با ملت ایران اینجورى رفتار کرده است؛ وعدههاى بسیارى را محقق کرده است، کارهاى بزرگى انجام گرفته است. جوانهاى عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتىِ سلطنتى را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد. امروز شما مىبینید که نظام طاغوتى منفورترین نظامها در دنیاى اسلام است؛ از ایران که بکلى ازاله شد و - به قول معروف - به زبالهدانى تاریخ انداخته شد. آن روز اگر میگفتند که ممکن است ایران از زیر چنبرهى سلطهى آمریکا خارج شود، آنهائى که مسائل کشور را میدانستند، به طور قطع و یقین میگفتند چنین چیزى ممکن نیست. همهى امور کشور، همهى سیاستهاى کلان کشور در اختیار آمریکائىها بود؛ گاهى حتّى در جزئیات دخالت میکردند: چه کسى وزیر فلان وزارتخانه باشد، چه کسى نباشد؛ قیمت نفت این مقدار بالا برود یا نرود. با این تسلطى که آمریکائىها و در حاشیهى آمریکائىها بقیهى اراذل و اوباش جهانى بر کشور ما، بر ملت ما، بر منابع ما، بر آبروى ما داشتند، چه کسى باور میکرد که این از بین برود؟ امروز شما مىبینید در دنیا اگر یک ملت را بخواهند نام بیاورند که مستقل از سیاستهاى استکبارى آمریکا و امثال آمریکاست، اسم ایران را مىآورند. ملتهاى دیگر به ایران نگاه میکنند، هیجان پیدا میکنند از این ایستادگى، از این صراحت، از این شجاعت، از این استقامتى که ملت ایران به خرج دادند.
همهى دنیاى استکبار و دولتهاى مستکبر دست روى دست هم گذاشتند، بلکه ملت ایران را تحریم کنند؛ با این تحریم، ملت ایران را خسته کنند و به ستوه بیاورند. خودشان هم میگویند که ما خواستیم ملت را در مقابل نظام جمهورى اسلامى به ایستاگى وادار کنیم تا مسئولان نظام جمهورى اسلامى محاسباتشان عوض شود! این را حالا صریح میگویند. آن اوائل که ما تحلیل میکردیم، به این صراحت نمیگفتند؛ اما حالا میگویند. نتیجه این شده است که شما ملاحظه میکنید ملت ایران روزبهروز گرایشش به مبانى اسلام، به مبانى انقلاب، به ایستادگى، به این عزتى که خداى متعال به این کشور داده، بیشتر میشود؛ درست نقطهى مقابلِ آنچه که آنها خواستهاند، تحقق پیدا کرده است.
اینها درسهاى بزرگى است که خداى متعال به ما داده است؛ و یکى از این نقاط درس، همین نوزدهم دى است که شما قمىها افتخارش را دارید. البته قم فقط این افتخار را ندارد؛ افتخارهاى زیادى در تاریخ قم هست. در این نود سال، صد سال اخیر، چشمههاى جوشانِ گواراى زیادى از قم سرازیر شد. قمىها بودند که مرحوم حاج شیخ (رضوان اللّه علیه) را با آغوش باز پذیرائى کردند، او را آوردند و این حوزهى عظیم تشکیل شد. این تربیت الهى و غیر منتظَرى که در این حوزه انجام گرفت، از برکت همت مردم قم بود؛ حوزهاى که کسى مثل امام بزرگوار ما از این حوزه درآمد و این حادثهى عظیم دنیا - نباید گفت حادثهى عظیم این کشور - به وجود آمد. در قضایاى سال 42، در قضایاى سال 41، در قضایاى انقلاب، در قضایاى جنگ تحمیلى، قم یک چهرهى برجستهى بزرگى دارد که امیدواریم همیشه همین جور بماند.
یک نقطهى مهم - براى شما جوانان عزیز قمى عرض میکنم - در این حرکت این است که انسان با هوشیارى و زیرکى، حرکتهاى دشمن را تفرّس کند، زیر نظر بگیرد و هدفهاى دشمن را کشف کند؛ این خیلى مهم است. اگر شما در یک مبارزهى شخصى، در یک دفاع شخصى که در مقابل یک حریف قرار میگیرید، بتوانید حرکت او را پیشبینى کنید، هیچ ضربهاى نخواهید خورد. اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگرى سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینى کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتماً ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده؛ او بیدار است: «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه».(6) شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما این همه عرض میکنیم، توصیه میکنیم، تأکید میکنیم، هم به مسئولین، هم به مردم، که خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نکنید، براى خاطر این است. اینکه به مطبوعات، به رسانهها، به روزنامهها، به پایگاههاى اینترنتى که امروز رواج پیدا کرده است، هى سفارش میکنیم که از وارد کردن حرفها و مطالب نادرست - که ذهن مردم را مشغول میکند - به فضاى ذهنى مردم پرهیز کنید، به خاطر این است.
یک ملت باید درست حواسش را جمع کند، بداند پا کجا میگذارد - تقواى جمعى یعنى همین - بداند چه کار میخواهد بکند، مراقب باشد که از کجا ضربه متوجه او میشود. در عمل فردى هم اگر ما تقوا داشته باشیم، اعمال خودمان را مراقبت خواهیم کرد، خودمان را مراقبت خواهیم کرد؛ جائى که پاى انسان میلغزد، انسان پا نمیگذارد؛ جائى که خوف سقوط هست، انسان مراقبت میکند. این چیزى است که لازم است.
امروز آنچه بنده تشخیص میدهم - که بررسى حرکات دشمن نشان میدهد - این است: با اینکه ما حدود پنج ماه به انتخابات داریم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى که در خرداد آینده در پیش داریم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر میتوانستند کارى میکردند که اصلاً انتخابات انجام نگیرد، این کار را میکردند. خب، این کار براى آنها میسور نیست، مقدور نیست؛ مأیوسند از این که بتوانند این کار را انجام دهند. یک بار بعضىها تلاش کردند که انتخابات مجلس را عقب بیندازند؛ حتّى به ما گفتند اگر میشود، دو هفته عقب بیندازید. گفتیم نمیشود؛ انتخابات باید در همان روزِ خودش انجام بگیرد؛ یک روز هم نباید عقب بیفتد. نتوانستند، دستشان به جائى نرسید. آنها این را تجربه کردهاند، میدانند انتخابات عقبافتادنى نیست؛ لذا دنبال راههاى دیگرند.
یکى از هدفها این است که کارى کنند که انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. این را از حالا همه بدانند: آن کسانى که ممکن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات یک توصیههاى عمومى بکنند که آقا انتخابات اینجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛ مردم را از انتخابات مأیوس نکنند، هى نگویند انتخابات باید آزاد باشد. خب، معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشتهایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران میگذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها ملاحظه نمیشود، که اینجا روى این مسائل هى تکیه بکنند، هى تکیه بکنند، هى بگویند، هى تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایدهاى ندارد؟ این یکى از خواستههاى دشمن است. آن کسانى که در داخل، این حرفها را میزنند، ممکن است غفلت کنند. من میگویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛ مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند. این یکى از راههاى از شور و هیجان انداختنِ انتخابات است.
یک مسئلهى دیگر این است که به مردم گفته شود، تلقین شود که انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأکید میکنم که انتخابات باید سالم برگزار شود؛ منتها این، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانین ما، راههاى قانونىِ بسیار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پیشبینى شده است. البته کسانى بخواهند از طرق غیر قانونى عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال 88 از راههاى غیر قانونى وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، براى مردم اسباب زحمت درست کردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشکستگى در زمین و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم که انتخابات باید با سلامت کامل، با رعایت امانتِ کامل انجام بگیرد. مسئولین دولتى و مسئولین غیر دولتى که در کار انتخابات دستاندرکارند و مسئول هستند، همه باید طبق قانون، با دقت کامل، با رعایت کمال تقوا و پاکدستى عمل کنند تا انتخابات سالمى پیش بیاید؛ و مطمئناً هم چنین خواهد شد.
یکى از راهها هم این است که سعى کنند در ایام انتخابات، سر مردم را به یک چیز دیگرى گرم کنند؛ یک حادثهاى پیش بیاورند، یک ماجرائى درست کنند؛ یک ماجراى سیاسى، یک ماجراى اقتصادى، یک ماجراى امنیتى. البته این هم جزو نقشههاى دشمن است، اما بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار بصیر تر و باهوشتر از این است که با یک چنین ترفندهاى خصمانهى دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهى الهى، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.
البته در باب انتخابات، بنده زیاد حرف دارم. اگر عمرى بود، در آینده راجع به انتخابات باز صحبت خواهم کرد. توصیهها، حرفها و نکاتى وجود دارد، اما حالا به همین اندازه اکتفاء میکنم. توجه داشته باشید؛ انتخابات یک حق است و یک وظیفه است. ما هر کداممان به عنوان یک فرد از افراد این ملت، هم حق داریم در انتخابات شرکت کنیم، هم وظیفه داریم. آن کسانى که به نظام جمهورى اسلامى معتقدند، قانون اساسى را قبول دارند، هم از این حق میخواهند استفاده کنند، هم این وظیفه را میخواهند انجام دهند. همه باید این وظیفه را انجام دهند. یکى وظیفهاش این است که بیاید صلاحیتهاى خودش را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. هر کسى که در خود صلاحیتى احساس میکند و کار اجرائى بلد است، مىآید و خود را در معرض انتخاب مردم میگذارد. ادارهى مملکت و کار اجرائى، کار کوچکى نیست. کارهاى بزرگ و بارهاى سنگینى بر دوش مجریان سطوح بالاست. ممکن است کسانى که در سطوح دیگرى کار میکنند، ابعاد این سنگینى را هم بعضاً تشخیص ندهند که چقدر این بار سنگین است. آن کسانى که وارد میدان میشوند، باید کسانى باشند که در خود توانائىِ کشیدن این بار را بیابند؛ صلاحیتهائى را هم که در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر روى آنها تکیه خواهد کرد، در خودشان ملاحظه کنند و واقعاً وابسته و دلبستهى به نظام و قانون اساسى باشند؛ بخواهند قانون اساسى را اجرا کنند؛ چون رئیس جمهور سوگند میخورد که قانون اساسى را اجرا کند؛ قسم دروغ که نمیشود خورد. کسانى که این را احساس میکنند، در آن میدان مىآیند؛ کسانى هم که نه، قصد ندارند در این صحنه حاضر شوند، در صحنهى انتخاب کردن و کمک به پرشور شدن انتخابات شرکت خواهند کرد.
من به شما عرض میکنم؛ با اعتمادى که ما به وعدهى الهى داریم - و وعدهى الهى حق است و صدق است - بدون تردید خداى متعال این ملت را، هم در این مرحله، هم در همهى مراحل آینده، بر دشمنانش پیروز خواهد کرد. خدا را شکر میکنیم که ما را دچار سوءظن به خودش نکرد؛ «الظّانّین باللّه ظنّ السّوء»؛(7) ما را از اینها قرار نداد. ما به وعدهى الهى حسن ظن داریم، به وعدهى الهى اعتماد داریم. از طرفى مىبینیم که خداى متعال وعدهى نصرت داده است، از طرفى هم انسان این مردم را مشاهده میکند؛ حضورشان، علاقهشان، همتشان، اخلاص این جوانها، پاکى این جوانها، پدر و مادرهاى مؤمن و علاقهمند در سطح کشور، در همهى قشرها، با همهى شکلها و ظواهر. انسان مشاهده میکند که این ملت، ملتى است که بحمداللّه در صحنه است.
از خداوند متعال درخواست میکنیم به شما مردم عزیز قم، به حوزهى علمیهى معظّم قم، رحمت و لطف و توفیق و عافیت خودش را نصیب بفرماید. روح مطهر امام بزرگوار ما را که این راه را به روى ما گشود، با اولیائش محشور کند. ارواح طیبهى شهیدان عزیز ما را که در این راه فداکارى کردند، و همچنین همهى مجاهدان راه حق را مشمول رحمت و برکت و فیض خود قرار دهد و ما را در این راه ثابتقدم بدارد.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
1) فتح: 22 و 23
2) حج: 40
3) نساء: 122
4) قصص: 7
5) قصص: 13
6) نهج البلاغه، نامهى 62
7) فتح: 6
منبع : شمیم یاس
قطعا، به شمار پرسش شوندگان، پاسخ های بسیاری است که هر یک مظهر و بیانگر نوعی اندیشه است که می تواند، تعابیر متفاوتی را در بر گیرد.
همگی ما اذعان به این مطلب داریم که هر بدعت نوینی، می تواند توامان، از وجوه مثبت و منفی برخوردار باشد و هدف از این یادداشت، تائید و یا رد هیچ یک از وجوه این رسانه نیست و نظرات هر یک از شما را در این باب محترم و ارزشمند می شمارد.
اندکی تامل کنید:به جواب خود راجع به سوال" آیا روابط یک زوج جوان، تحت تاثیرماهواره در جهت بهبودی پیش می رود یا اضمحلال؟! " باری دیگر بیندیشید.
....
از منظر روان شناسان ایرانی که در بافت فرهنگی همین جامعه، کسب علم و تجربه کرده اند و مشاوره های زناشویی و خانوادگی متعددی را رهنمون بوده اند، شنیدنی های بسیاری موجود است که می تواند نظرات برخی از ما را بازسازی نماید.
رفتارهای جنسی نامعقول، ماحصل نمایش های پورنوگرافیک ماهواره است.
یک متخصص امور جنسی می گوید: تجربه ی شغلی من و سایر همکاران، این مهم را به اثبات رسانده است که یکی از دلایل اصلی به وجود آمدن انحرافات جنسی و اختلالات جنسی زوجین و وفور فراوان آن در سالهای اخیر، تماشای بی رویه و خارج از حد برخی از شبکه های نمایش های پورنوگرافیک ماهواره است که پدیده شومی به نام هرزه نگاری را موجب شده است. در این شبکه ها که نمایش تصویری و یا کلامی رفتارهای جنسی با هدف ارضای خواستههای جنسی دیگران انجام می شود، معمولاً به ارضای غیرطبیعی جنسی تماشاگران میانجامد و این امکان را به وجود می آورد که فرد به واسطه دیدن مطالب و تصویرهای مستهجن، رفتارهای جنسی نامعقول از خود بروز دهد و یا به اعتیاد جنسی رو آورد. جستجوی تجربه اوج و متعاقب آن لذت جنسی و رهایی از تنش، چنان در فرد تقویت می شود که شخص را شدیدا مجذوب تماشا می کند و به قدری شدت می یابد که تماشای صحنههای مبتذل، ذهن و اندیشه فرد را تسخیر می کند؛ به گونه ای که اگر فرد روزی به سراغ ماهواره و عکسهای مبتذل آن نرود، در زندگی خود احساس کمبود میکند و حالت کسالت به او دست می دهد .
به خطر افتادن سلامت روانی و حتی جسمی فرد ماحصل حتمی الوقوع توجه مجازی به مسائل جنسی است که می تواند انحرافاتی چون؛ خود ارضایی، اباحه گری جنسی، همجنس بازی، از بین رفتن حیای اخلاقی ، علاقه به عریان نمایی و ... را در بر گیرد. رفتارهای جنسی نامعقول برای زندگی جنسی زوجین، همچون سمی کشنده است که نه تنها ارضاء این نیاز طبیعی زوج را دچار مشکل کند بلکه می تواند دلسردی از زندگی زناشوئی و مشترک را نیز به همراه داشته باشد. خانمی به مشاورش می گفت: "وقتی می بینم همسرم ، کانال های متعددی را برای یافتن فیلمی که دقیقا به دنبالش است، جستجومی کند و سپس با توجه به آن فیلم یا تصویر خاص استمنا می کند، به زنانگی و زیبایی خودم شک می برم و احساس حقارت می کنم و..."
کاهش تعاملات و روابط خانوادگی مهمترین اثر کاربری افراطی است.
زنی می گفت: "مدت زمان کوتاهی از زندگی مشترکمان می گذرد ولی من بسیار احساس تنهایی و افسردگی می کنم، همسرم ، تماشای ماهواره را به هم نشینی و هم صحبتی من ترجیح می دهد، در عین کنار هم بودن، با هم نیستیم" . شکایت و اعتراض زنان از همسران خود، به دلیل بی توجهی به آنان و صرف بیشتر وقت خود به لذت های رنگارنگ ، اما پلید و منحرف جنسی فضای مجازی ، از مهمترین عوامل سستی محبت در خانواده ها و متعاقب آن طلاق است.
استفاده و علاقه ی مفرط به برنامه های ماهواره، به طور سیستماتیک اثرات چندی را در زندگی فرد به وجود می آورد. کاهش تعاملات و روابط خانوادگی در بین اعضای خانواده و ایجاد مشکل در روابط صمیمانه ی زوجین شاید اولین و مهمترین، اثر کاربری افراطی است که متعاقب آن مسائل بیشتری را در دیگر ابعاد زندگی مشترک نیز می تواند به همراه داشته باشد.
تغییر در الگوی خواب و بیداری، نیاز به خلوت و تنهایی، تغییرات شخصیتی، بی توجهی به مسائل زندگی و عدم مسؤلیت پذیری، از دست دادن علاقه به رابطه جنسی با همسر خود، عدم توانایی در ابراز علاقه و عاطفه به همسر، اختلال در فعالیتهای حرفه ای و شخصی و.... تنها بخشی از این مشکلات تاثیر گذار بر روابط همسر و فرزندان است.
قدرت اندیشه و تحلیل، مغلوب احساسات می شوند.
تاثیر برنامههای تخریبی و نابهنجار این ابزار قدرتمند بر افکار عمومی و عملکرد آن پیرامون مسائل زندگی ، به هیچ وجه قابل اغماض و چشم پوشی نیست. ماهواره با قدرت نافذ و توانمند خود توانسته است، روح انسان را مسخ و فعالیت ذهنی(قدرت تفکر و تعمق) را کُند و یا سلب نماید و فرد را از نظر روانی، منفعل بار آورد. لاجرم، از روند تصمیم گیری و اظهار نظرهای فردی که تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار می گیرد و بیش از هر چیز برخاسته از احساسات ناشی از تبلیغات و تماشای تصاویر است، گریزی نخواهد بود. متاسفانه، کم نشنیده ایم که بسیاری، بزرگترین اشتباهات زندگی خود را بر این اساس مرتکب شده اند و به ارزشهای اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی خود پشت پا زده اند.
مشاوری می گفت: وقتی علت خیانت زناشویی را پی جویی می کنم، به قهرمان یکی از داستان های ماهواره ای می رسم که بسیار مورد توجه مخاطب قرار گرفته و همسان سازی فرد با بازیگر آن نقش، ارتکاب چنین عملی را موجه ساخته است.
ارزشهای اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی تغییر می یابند.
مردی می گفت: همسرم، حرمت مرا نگاه نمی دارد: آرایش غلیظ و نمایشی دارد، لباس های نا متناسب تن می کند، با نامحرمان دست می دهد، دشنام می دهد، و... این رفتارها برای او عادی شده است تا بدان جایی که خانواده ی پدری او نیز معترض شده اند.
و یا زنی می گفت: همسرم دست بزن نداشت، فحش نمی داد، من و فرزندانم را بسیار دوست می داشت اما با دیدن برخی از برنامه های ماهواره به طور کلی تغییر رویه داده و چیزی دیگر شده است: مرا وادار می کند در مجالس مختلط شرکت کنم و با دوستان او دست بدهم و...، شوخی های زننده می کند ، حرمت شکنی می کند و به پدر ومادر خود و من ارزشی قائل نمی شود، شرم نمی کند و هر نا گفتنی را پیش فرزندانم به زبان می آورد و...
جالب است بدانید که او در مقابل اعتراضات من، جمله ای شنیدنی دارد: تو از دنیا عقب مانده ای، الان همه این طور زندگی می کنند ولی تو و ذهنت در چند صد دهه ی پیش جا مانده اید، بیچاره من که مجبورم با تو زندگی کنم و ...
لذا، کاملا درست است که می گویند: برنامههای مخرب و ضد اخلاقی ماهواره، ویرانگر بنیادهای اخلاقی و خانوادگی و اجتماعی است و ارزش های وابسته بدانها را به شدت تهدید میکند.
بیراه نگفته ایم اگر بگوئیم: شکست غرور و حرمت مردان در مقابل زنان، فحاشی و بیان کلمات رکیک، بی بند و باری، بی غیرتی و بی تفاوتی در مقابل محارم، شکست حریم محرمیت، بی عفتی و شکست حیا و شرم، بی حرمتی به بزرگسالان، خشونت بالاخص علیه زنان ، بی اعتنایی به همسر و فرزند و ... حاصل حملات خصمانه شبکه های ماهواره ای است که هدفی جز تزلزل روابط زناشویی و فروپاشی نهاد خانواده ندارند.
نگرانی و استرس در زندگی مشترک اجتناب ناپذیر است:روابط بین فردی براساس مهر و صحبت، صلح و صفا، عطوفت و صمیمیت، نشاط و شادی، صداقت و راستی شالوده اصلی بنیان یک زندگی مشترک موفق است. اما آموزه های برنامه های ماهواره ، در قالب فیلم ها و سریال های خانوادگی،در جهت حاکم سازی بی اعتمادی و انداختن سایه شوم شک و تردید در زندگی پیش رفته و موجبات سست شدن روابط بین فردی و کم رنگ شدن محبت و صمیمیت زوجین را فراهم آورده و با سرعتی بسیار برای ریشه کنی صداقت، خشکانیدن راستی و درستی در اندیشه و عمل زوجین گام بر می دارد.
مردی می گفت: با آن که می دانم همسرم زن مهربان و با وفایی است اما به او شک دارم، احساس می کنم هر آن ممکن است او را از دست بدهم و یا آن که او مرا ترک کند.
آنچه گفته شد تنها بخشی از حقیقت تلخ این جادوی قرن بر زندگی مشترک جوانان است که کاوش و تحلیلی بیش از این را نیازمند است ، اما متاسفانه در مجال این یادداشت نیست و ما تنها به عمده ترین و مهمترین لطمات آن اشاره مختصری نمودیم و بدان بسنده کردیم.
حال نوبت شما است که کلاه خود را قاضی کنید و بیندیشید که با تاثیرات اجتناب ناپذیر ماهواره، بر زندگی مشترک تان چه باید کنید؟
رابعه امامی رضوی با اشاره به الگوگیری خانوادههای ایرانی از برنامهها و سریالهایی که از شبکههای برون مرزی پخش میشود، اظهار داشت: باید توجه داشت که سبک زندگی در کشور براساس الگوهای اسلامی-ایرانی باشد.
رابعه امامی رضوی مدیر تنظیم الگوها و انتظام خانواده با اشاره به الگوگیری خانوادههای ایرانی از برنامهها و سریالهایی که از شبکههای برون مرزی پخش میشود، اظهار داشت: باید توجه داشت که سبک زندگی در کشور براساس الگوهای اسلامی-ایرانی باشد.
مدیر تنظیم الگوها و انتظام خانواده در ادامه ابراز داشت: نوع نگاه و اندیشه دینی افراد جامعه باید متاثر از سبک زندگی اسلامی-ایرانی باشد.
وی بیان داشت: از آنجایی که برای اکثر خانوادههای ایرانی دسترسی آسان به شبکههای ماهواره ای وجود دارد می توان گفت که هم اکنون این تاثیر پذیری بیشتر شده است.
امامی رضوی با اعلام اینکه برخی از برنامههایی که از شبکه های داخلی پخش می شود در تایید کامل با تفکرات و ارزش های مذهبی و دینی قرار ندارند، افزود: دراین میان باید گفت که برخی از برنامه ها همسویی مناسبی با تفکرات دینی داشته اند و در خصوص برخی دیگر جای نقد و بررسی وجود دارد.
به گفته وی، همسویی با هدفگذاریها مهمترین مسئله ای است که باید در تعیین سبک زندگی به آن توجه شود.
امامی رضوی یادآور شد: از زمانی که مقام معظم رهبری در خصوص توجه به سبک زندگی اسلامی-ایرانی تاکید داشتند، تمامی دستگاههای مرتبط و ذی ربط فعالیت های خود را در این خصوص گسترش دادند.
وی پیش بینی راهکارهای موثر برای بهبود سبک زندگی در میان خانوادههای ایرانی را لازم و ضروری دانست و خاطرنشان کرد: برگزاری همایشهای مختلف در خصوص بررسی سبک زندگی در برخی از استان های کشور از جمله برنامه هایی است که دبیرخانه اندیشه های راهبردی زن و خانواده در این رابطه در دستور کار خود قرار داده است.
منبع : خبرگزاری فارس
از زمانی که ماهواره وارد خانه های ایرانیان شد، طیف گسترده ای از شبکه های ماهواره ای مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت.در ابتدا به دلیل محدود بودن شبکه های فارسی زبان، شبکه های خارجی مورد توجه بییندگان برنامه های ماهواره ای قرارداشت اما پس از مدتی با گسترش شبکه های فارسی زبان و کاهش سختگیریها نسبت به استفاده از ماهواره، این پدیده به صورت گسترده ای به خانه های ایرانیان راه یافت.هم اینک تخمین زده می شود که تعداد قابل ملاحظه ای گیرنده و دیش ماهواره ای در کشور وجود داشته باشد.تعداد شبکه های ماهواره ای فعال در جهان 17000 و 666شبکه است که از این تعداد حدود 3000شبکه در داخل ایران با همین دیش ها و آنتن های معمولی قابل دریافت هستند.از این تعداد شبکه حدود380 شبکه موسیقی و273شبکه تبلیغ ادیان ساختگی و235 شبکه مبتذل و74شبکه مخصوص تبلیغات مد لباس و لوازم آرایش است که هر سال بر شمار این شبکه ها اضافه میشود.
با توجه به جوان بودن جمعیت کشور، علاوه بر تاثیر شبکه های ماهواره ای بر نحوه نگرش جوانان به مسایل سیاسی، ما شاهد تغییر در الگوهای فرهنگی جوانان کشور نسبت به بسیاری مسائل از جمله مدل لباس و آرایش نیزهستیم.نکته قابل توجه در زمینه تغییر دیدگاه جوانان نسبت به نوع پوشش و آرایش آنها این است که الگوهای جمعی در جامعه بشدت درحال تضعیف و فردگرایی و توجه به خود، در حال رشد است.آراستگی و زیبایی ظاهرجوان امروز که مورد پسند اوست، بگونه ای متفاوت از الگوهای جمعی است که فرهنگ سنتی جامعه برای او ترسیم می کند.در جامعه به دلیل بهبود اوضاع اقتصادی مردم، ابراز وجود دربین جوانان به مثابه یک ارزش اجتماعی بسرعت درحال رشد است.یکی از دلایل پررنگ شدن این موضوع علاوه بر رفاه اقتصادی، گسترش روز افزون استفاده از ماهواره در خانواده ها می باشد.از این نکته نیز نباید غافل شد که جامعه ما یک جامعه در حال گذار است و در این میان موجی که برطبقه بالا و متوسط تاثیر می گذارد، طبقات پایین جامعه را هم متاثر می کند. مثلا ما در جوانان طبقات پایین جامعه هم میل به تغییر در نوع لباس و آرایش را مشاهده می کنیم، هر چند مسائل مالی، آنها را در ابراز این نوع کنش اجتماعی دچار محدودیت می کند.در جامعه جوانی مثل ایران، انتخاب نوع پوشش و سبک آرایش، بی تاثیر از برنامه های ماهواره نیست.با نگاهی کوتاه به این مساله متوجه می شویم که نفوذ فرهنگ غرب آرام آرام وارد کلیه اندامهای درخت کهنسال فرهنگ ایران می شود وخود را بسرعت ناباورانه ای به عنوان بخشی از فرهنگ جامعه به جوانان عرضه می کند.
در چنین شرایطی، مدیران فرهنگی جامعه باید حرکت خلاقانه و آگاهانه ای را برای کاهش اثرات منفی برنامه های شبکه های ماهواره آغاز کنند.از نظر کارشناسان، در عصر جهش ارتباطات، ما نمی توانیم جلوی ارسال امواج ماهواره و رسوخ آموزه ها و هنجارهای غیرخودی را در درون کانون خانواده هایمان سد کنیم اما می توانیم درپرتو ارائه مبانی هنجاری خود در رسانه های خاص مقابله با شبیخون فرهنگی بیگانه بپردازیم به عنوان مثال می توانیم با ایجاد شبکه هایی مخصوص نمایش لباس و مد و ارائه الگوهای ایرانی اسلامی و با نظارت اهل فن، بخش عمده ای از تاثیر منفی(صرف نظر از آثار و برنامه های مثبت این فناوری) برخی از شبکه های ماهواره ای را تعدیل کنیم.وقتی جوانان بدانند برنامه های مورد علاقه خود را با کیفیت عالی و متنوع می توانند در شبکه های تلویزیون ملی تماشا کنند یقینا عده بینندگان شبکه های ماهواره ای غیرخودی به حداقل ممکن خواهد رسید و جوانان ایرانی به جای آنکه مصرف کننده قهار برنامه های ماهواره ای بیگانه باشند، به شهروندان فرهیخته و با سواد رسانه ای بالا در چارچوب مرزهای ملی کشورمان تبدیل می شوند.مادر عصر تکنولوژی به سر می بریم . که در آن ماهواره نقشی پر رنگی در انتقال اطلاعات و پیام ها دارد هر چند ماهواره را می توان دجال گمراهی نام نهاد زیرا رویکردی که در این شبکه های ماهواره ای به چشم می خورد نشان از تلاش آن ها برای هویت زایی فرهنگی و ایجاد سستی در باورهای دینی دارد.شبکه های ماهواره ای علمدار جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران است هر چند به طور دقیق نمی توان حجم استفاده از ماهواره را در ایران به طور دقیق مشخص کرد ولی می توان با توجه به قراین و شواهد موجود می توان حدس زد که میزان استفاده از شبکه های ماهوارهای در ایران افزایش قابل توجه ای پیدا کرده است .
به لحاظ فنی در159 مدار تلویزیونی در کل جهان،203 ماهواره تلویزیونی فعال است که از این تعداد در80مدار قالب دریافت در ایران، 100 ماهواره تلویزیونی یعنی نیمی از ماهواره های جهان قرار دارد. این تعداد ماهواره ها، امکان تماشای حدود18000 شبکه تلویزیونی را در ایران فراهم می آورد با رسیورها و دیش های معمولی می توان تا نزدیک2000 کانال ماهواره ای را در ایران با کیفیت بالا دریافت کرد.در بین شبکه های ماهواره ای که به سهولت در ایران قابل دریافت است، بیش از 380 کانال خاص موسیقی وجود دارد که شبانه روز در حال پخش موسیقی، کلیپ، رقص، آهنگ های درخواستی و کنسرت هستند. عموم این برنامه ها آکنده از حرکات ضداخلاقی و اروتیکال است. در حالیکه علاوه بر این شبکه های اختصاصی موزیکال، حدود 1200 شبکه هم در خلال برنامه های خود کلیپ ها و شوهای موزیکال پخش می کنند.در حوزه کودک و نوجوان بیش از 250 کانال ماهواره ای قابل دریافت در ایران است؛ ضمن آنکه بخش مهمی از برنامه های کانال های عمومی نیز ، به پخش برنامه های کودک و نوجوان اختصاص دارد. این شبکه ها علاوه بر پخش کارتون هایی که عموماً در تضاد با مبانی اخلاقی ماست، به فرهنگ سازی ارزش های لیبرالی و امانیستی غرب در ذهنیت اطفال ایرانی می کند و آنان را شیفته زندگی آمریکایی و غربی می نماید.
یکى از کارکردهاى رسانه هاى جمعى به ویژه ماهواره مفهوم سازى و به تبع آن، شکل دادن به هنجارهاى متناسب با آن مفهوم است که با توجه به این نکته می توان گفت شبکه هایی که ضدیت با کشورهای مستقل به خصوص جمهوری اسلامی ایران دارند با چند رویکرد متفاوت به برنامه سازی می پردازند تعدادی از شبکه ها به ترویج فرهنگ برهنگی و اشاعه بی بند باری در سطح جامعه می پردازند تا بنیاد خانواده را سست کنند تعدادی دیگر رویکردی ضد دین دارند و به شبه افکنی می پردازند و تعدادی نیز به سیاه نمایی دست آورد های انقلاب ایران می پردازند و به ایجاد یاس در بین مخاطبانشان می پردازند و مسائل را به صورت وارونه جلوه می دهند به نظر می رسد با افزایش کمی شبکه های ماهواره ای و جذب مخاطبان ایرانی، ترویج انگاره های لیبرالی به سهولت انجام می گیرد و این همان بخشی ازجنگ نرمی است که امپریالیسم رسانه ای غرب دنبال پیروزی در آن است.
در این بین نقش شبکه هایی چون BBC، CNN، VOA در حوادث بعد از انتخابات ایران را نمی توان نادیده گرفت که با فضا سازی های کاذب سعی در القای تقلب ساختگی بوده ا ند . البته در بین این شبکه ها نقش بی بی سی فارسی از همه پر رنگ تر بوده است این شبکه هشت ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران شروع به کار کرده است هرچند خبر، قلب تلویزیون فارسی بی بی سی است، اما این شبکه برنامه های متنوع موسیقی، هنری و فرهنگی، علمی، فن آوری، مستند و ورزشی، همچنین برنامه های بحث و مناظره چند رسانه ای نیز پخش می کند. این شبکه 100 میلیون نفر فارسی زبان دنیا را مخاطب بالقوه خود میداند.BBC فارسی به ورود در حوزهها و زمینههایی که رسانه ملی بدلایل دینی و فرهنگی و یا سیاسی امکان ورود ندارد توجه دارد و این باز به مزیت رقابتی دیگر این شبکه در نزد مردمی که چندان مذهبی و یا وفادار به نظام نیستند تبدیل میشود. عبور از خطوط قرمز در عرصه موسیقی، سینما، مسائل زنان، جوانان نیز به جذب مخاطب کمک فراوان کرده است.
منبع : اینترنت
مؤلفه ی قدرت نرم اخیراٌ در ادبیات سیاسی و مفهوم قدرت ، جای مناسبی پیدا کرده است و هر روز زوایای جدیدی از آن کاویده و عرصه ی آن گستر ده تر می شود . فهم درست این پدیده از نگاهی تطبیقی با قدرت سخت حاصل می شود .
ویژگی هایی چون کم هزینه و پر سود بودن ، اجتماعی بودن ، خصلت اقناعی داشتن و ایجاد خود انگیختگی در جامعه هدف برای اقدام به آنچه قدرتمندان انتظار دارند ، برجستگی این مفهوم را بیشتر می کند .
انتهای پیام/
.: Weblog Themes By Pichak :.